loading...
☀☀نوشت های یک نویسنده☀☀
تقدیم به نویسندگان و شاعران قدیم و جدید و تازه کار و آینده.
و همینطور تقدیم به تمام طرفداران شعر و داستان و عشق
و همینطور تقدیم ویژه به طرفداران خودم
از پدر و مادر و برادران عزیزم متشکرم.
باتشکر از همراهی شما م.حاج غنی(مرغ مینا)

به نام خدا

من هستم
من اینجا هستم
من همیشه هستم
من همه جا هستم
من به یادت هستم
من اینجا به یادت هستم
من همیشه به یادت هستم
من همه جا به یادت هستم
م.حاج غنی

به نام خدا

عکس های زیبای عاشقانه و رمانتیک جدید

"مقدمه"

 

من عاشق نوشتنم و هیچکس نمیتواند این عشق را از من بگیرد.

 

پرک وارث عشقی که نیاز به دوستت دارم گفتن نداشت.

 

پرک دختر پرشان و فواد.

 

برای اینکه این رمان را بهتر فهمید اول باید رمان پرشان را خواند.

 

رمان پرشان را من ننوشته ام

 

اما بعد از خواندنش چنان حسی به من دست دادکه تصمیم گرفتم برایش ادامه ای بنویسم.

 

تقدیم به تمام دوست داران پرشان و عشقی که احتیاجی به دوستت دارم نداشت.

 

پـــی نــــوشـــتــــــ : رمان پرشان دو تا پایان داشت یکی بد یکی خوب.این ادامه ی پایان خوبشه.

 

برای خواندن این رمان اینجا کلیک کنید.

به نام خدا

من و آدمک داستانهای خودمان را داریم
او تنهاست
و من تنهاتر
آدمک صفحه ی دیگر من است
یک همراه همیشگی
کسی که هرگز تنهایم نمیگذارد
شاید اصلا تنها نیستم
چون آدمک با من است
آدمک آینه ی ذهن من است
آدمک میبینی؟
تو خیلی به من نزدیکی
تو هیچوقت از من خرده نمیگیری
قوت هایم را میدانی
به من امید میدهی
آینده ی روشنم را گوشزد میکنی
و نمیگذاری از ادامه ی راه ناامید شوم
بیشتر از آنچه که تصورش را بکنی
دوستت دارم آدمک کوچک من
م.حاج غنی(مرغ مینا)

به نام خدا

دیشب یک کابوس دیدم

و به پشت خوابیدم

از پشت خیال ذهنم

سایه ی یک گرگ را

دریدم

دردش آمد

در هجوم باد انگار

آن شب از ترس

به خود لرزیدم

گرگ با صدای زوزه

به پشت می خوابید

و من

از واهمه ی این شب تلخ

ترسیدم

ناله ی خونینش

تا به آن سوها رفت

کودکی می دیدم

غرق در تنهایی

شده بود آغوش گرگ

و من بهوت این رسوایی

گنه گرگ چه بود؟

کودک از من پرسید

پاسخی بیش ندارم اندوه

که چرا زخمی اش کرده ام

هان ! میدانی

مردم از گرگ بترسند هر دم

کودک آرام خندید

و ندانستید

گرگ بیشتر میترسد از آدمها

خاموش شدم

کودک رفت

و من ماندم و

یک توله گرگ زخمی

 

شاعر:م.حاج غنی(مرغ مینا)

به نام خدا

وقتی یک نوشته ی شگفت انگیز میخوانم

خیلی خوب است

اما خوب تر از آن وقتی است که این نوشته ی شگفت انگیز باعث خلق یک نوشته ی شگفت انگیزتر میشود.ن

وشته ای که کلمات از توصیف آن عاجز هستند.

میدانید چه می گویم؟

شگفت آفرینی و شگفت آفرینی تر.

 

م.حاج غنی(مرغ مینا)

 

به نام خدا

این روزها خیلی ها مینویسند.
اما چطور نوشتن خیلی مهم است
خاص نوشتن خیلی مهم است
اینکه نوشته خاص خودت باشه خیلی مهم است.
م.حاج غنی(مرغ مینا)

تعداد صفحات : 3

درباره ما
Profile Pic
تازگی ها یاد گرفته ام ببافم. افکارم را می بافم. و با آنها کلاهی از جنس داستان و شالی از جنس شعر میسازم. تا در سرمای بی فکری ها یخ نزنم. من کی هستم؟ این به این بستگی داره که تو کی باشی. تو چه شکلی هستی؟ منم همان شکلی هستم. تو چند سالته؟ منم هم سن تو هستم. تو کجا هستی؟ منم همانجا هستم. خلاصه فرقی با تو ندارم. خودت را دیدی انگار من را دیدی. خوب است هم را بفهمیم نه؟ اما اشتباه نکن تو من نیستی منم تو نیستم. م.حاج غنی.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 30
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 7
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 32
  • بازدید ماه : 204
  • بازدید سال : 796
  • بازدید کلی : 7,542