عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
"رمان پرک..... فصل اول:قبولی در دانشگاه" | 2 | 133 | farahani84512 |
به نام خدا
"مقدمه"
من عاشق نوشتنم و هیچکس نمیتواند این عشق را از من بگیرد.
پرک وارث عشقی که نیاز به دوستت دارم گفتن نداشت.
پرک دختر پرشان و فواد.
برای اینکه این رمان را بهتر فهمید اول باید رمان پرشان را خواند.
رمان پرشان را من ننوشته ام
اما بعد از خواندنش چنان حسی به من دست دادکه تصمیم گرفتم برایش ادامه ای بنویسم.
تقدیم به تمام دوست داران پرشان و عشقی که احتیاجی به دوستت دارم نداشت.
پـــی نــــوشـــتــــــ : رمان پرشان دو تا پایان داشت یکی بد یکی خوب.این ادامه ی پایان خوبشه.
برای خواندن این رمان اینجا کلیک کنید.
به نام خدا
به نام خدا
دیشب یک کابوس دیدم
و به پشت خوابیدم
از پشت خیال ذهنم
سایه ی یک گرگ را
دریدم
دردش آمد
در هجوم باد انگار
آن شب از ترس
به خود لرزیدم
گرگ با صدای زوزه
به پشت می خوابید
و من
از واهمه ی این شب تلخ
ترسیدم
ناله ی خونینش
تا به آن سوها رفت
کودکی می دیدم
غرق در تنهایی
شده بود آغوش گرگ
و من بهوت این رسوایی
گنه گرگ چه بود؟
کودک از من پرسید
پاسخی بیش ندارم اندوه
که چرا زخمی اش کرده ام
هان ! میدانی
مردم از گرگ بترسند هر دم
کودک آرام خندید
و ندانستید
گرگ بیشتر میترسد از آدمها
خاموش شدم
کودک رفت
و من ماندم و
یک توله گرگ زخمی
شاعر:م.حاج غنی(مرغ مینا)
تعداد صفحات : 3
تازگی ها یاد گرفته ام ببافم. افکارم را می بافم. و با آنها کلاهی از جنس داستان و شالی از جنس شعر میسازم. تا در سرمای بی فکری ها یخ نزنم. من کی هستم؟ این به این بستگی داره که تو کی باشی. تو چه شکلی هستی؟ منم همان شکلی هستم. تو چند سالته؟ منم هم سن تو هستم. تو کجا هستی؟ منم همانجا هستم. خلاصه فرقی با تو ندارم. خودت را دیدی انگار من را دیدی. خوب است هم را بفهمیم نه؟ اما اشتباه نکن تو من نیستی منم تو نیستم. م.حاج غنی.